جدول جو
جدول جو

معنی برق کار - جستجوی لغت در جدول جو

برق کار
الکتریسین، برقی، تعمیرکار برق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برق کار
الأعمال الكهربائيّة
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به عربی
برق کار
Electrician
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برق کار
électricien
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
برق کار
電気技師
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به ژاپنی
برق کار
Elektriker
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به آلمانی
برق کار
електрик
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برق کار
elektryk
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به لهستانی
برق کار
电工
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به چینی
برق کار
eletricista
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برق کار
elettricista
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برق کار
electricista
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برق کار
elektricien
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به هلندی
برق کار
전기 기사
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به کره ای
برق کار
ช่างไฟฟ้า
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به تایلندی
برق کار
tukang listrik
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
برق کار
बिजलीवाला
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به هندی
برق کار
חשמלאי
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به عبری
برق کار
برقی کارکن
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به اردو
برق کار
বৈদ্যুতিন প্রকৌশলী
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به بنگالی
برق کار
mtaalamu wa umeme
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
برق کار
электрик
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به روسی
برق کار
elektrikçi
تصویری از برق کار
تصویر برق کار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدل کار
تصویر بدل کار
بدلکار (Stunt Performer) فردی چابک و ماهر و هنرور که در صحنه های خطرناک پرش، انفجار، تصادف و... به جای بازیگر حرفه ای ایفای نقش می کند.
انجام حرکات خطرناک: شامل اسکله پرشی، ماشین رانی، غرق شدن و دیگر حرکاتی که نیاز به مهارت فیزیکی و تخصص دارند.
تأمین ایمنی: بدل کارها باید از ایمنی خود و افراد دیگر در صحنه اطمینان حاصل کنند و از تجهیزات مخصوص نظیر وسایل حفاظتی استفاده کنند.
هماهنگی با فیلمساز و کارگردان: آنها باید بتوانند دستورالعمل های کارگردان را با دقت اجرا کرده و صحنه ها را به درستی بازی کنند.
تمرینات و آمادگی: برای انجام حرکات پیچیده، بدل کارها نیاز به تمرینات مداوم و آمادگی فیزیکی دارند تا در صحنه بهترین عملکرد را ارائه دهند.
استفاده از تکنیک های ویژه: برخی از بدل کارها مهارت در استفاده از تکنیک های ویژه نظیر برافراشتن و هدایت موتورسیکلت و ترکیب دسته بندی را نیز دارند.
بدل کارها عموماً به دلیل مشارکت در صحنه های خطرناک و جذاب، بخشی مهمی از صنعت سینما و تلویزیون را تشکیل می دهند و در ساختن صحنه هایی با افتتاحیه های خاص و پیچیده به کار می روند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از بر کار
تصویر بر کار
با رونق، با رواج
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
همانند برق.
لغت نامه دهخدا
جاکار کسی که به جای بازیگر کارهای سخن و دشوار را در نمایش انجام می دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برانکار
تصویر برانکار
تخت روان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزه کار
تصویر برزه کار
برزکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیل کار
تصویر بیل کار
آنکه کارش بیل زدن زمین و باغ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهمکار
تصویر برهمکار
تباه کننده کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزه کار
تصویر بزه کار
گناهکار خطا کار مجرم. بزه کاری گناهکاری، عدوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برق وار
تصویر برق وار
تند وسریع، همانند برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برش کار
تصویر برش کار
((بُ رِ))
کسی که کارش بریدن قطعه های مصالح اعم از پارچه، آهن، نایلون و همانند آن در اندازه های مناسب برای تولیدی ها باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بزه کار
تصویر بزه کار
مجرم
فرهنگ واژه فارسی سره